جدول جو
جدول جو

معنی عاجز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

عاجز کردن
ناتوان ساختن، کنایه از خسته کردن، به ستوه آوردن
تصویری از عاجز کردن
تصویر عاجز کردن
فرهنگ فارسی عمید
عاجز کردن
(خَ / خُو کَ دَ)
درمانده کردن. ناتوان ساختن:
کمالت عاجزم کرد و عجب نیست
که تو هم عاجزی اندر کمالت.
خاقانی.
موران به اتفاق شیر را عاجز کنند. (مجالس سعدی ص 23)
لغت نامه دهخدا
عاجز کردن
بیچاره کردن درمانده کردن ناتوان ساختن ضعیف کردن
تصویری از عاجز کردن
تصویر عاجز کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علاج کردن
تصویر علاج کردن
درمان کردن، چاره کردن، برای مثال به دور لاله دماغ مرا علاج کنید / گر از میانۀ بزم طرب کناره کنم (حافظ - ۷۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزیز کردن
تصویر عزیز کردن
گرامی کردن، عزیز کردن، ارجمند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادت کردن
تصویر عادت کردن
انجام دادن کاری به صورت مرتب، خو گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاید کردن
تصویر عاید کردن
حاصل کردن، به دست دادن، رساندن، درآمد داشتن، سود بردن، فایده دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاجز آمدن
تصویر عاجز آمدن
ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
فرهنگ فارسی عمید
چاره کردن گرزیدن ویدن مداوا کردن درمان کردن، چاره نمودن تدبیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجب کردن
تصویر واجب کردن
واجب قراردان لازم کردن بایسته کردن، لازم بودن ضرور بودن: (... پس اکنون بدین آیه واجب کند که کشتگان احد نیم چندان بدر بودند)، سزاوار بودن: (از خرد واجب نکند اندرین روزگار فترت که ما یکجا، جمع باشیم) یا واجب کردن رای. حکم کردن اندیشه و تصمیم: (و یکی را که رای واجب کند بر اثر فرستاه میشود تا آن کارها بواجبی قرار گیرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزیز کردن
تصویر عزیز کردن
نواختن برکشیدن گرامی داشتن احترام کردن اعزاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطل کردن
تصویر عاطل کردن
فرغیشاندن اکاراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاجز آمدن
تصویر عاجز آمدن
ناتوان شدن ضعیف گشتن، فرو ماندن درماندن خسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
آمختن مرو سیدن خوییدن خو کردن به چیزی خوگر شدن معتاد شدن، معمول گشتن متداول شدن، انس گرفتن به الفت گرفتن به
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عادت کردن
تصویر عادت کردن
خو گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
Authorize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
autoriser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
অনুমোদন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
kutoa idhini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
承認する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
授权
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
לאשר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
승인하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
yetkilendirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
mengotorisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
autorisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
अधिकृत करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
autorizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
autorizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
autoriseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
авторизувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
авторизовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
autoryzować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
autorizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجاز کردن
تصویر مجاز کردن
อนุญาต
دیکشنری فارسی به تایلندی